نوشته شده توسط : سیدنارگیل نارگیلیان

نمیدانم آیا این تو بودی که در را برای من گشودی یا من بودم که در را به رویت بازکردم در هر حال فرقی نمیکند. آنچه که مهم است این بود که وقتی درگشوده شد فضای آکنده از نبودن تو در آنسوی درب ناگهان نگاه ناامیدم را پرکرد و دوباره ناکامی خودم را در نشخوار خیال خام گیسوان تو تا مغز استخوان های ترکیده ام احساس کردم. از وقتی که تمام راه های مخابراتی و ارتباطی شوسه، هوایی، دریایی، آنالوگ و دیجیتال دنیای من از وصول به نقطه ی دور از دسترس حضورتو امتناع میورزند تنها راهی که برای من باقی مانده، همین است که پشت چهارچوب این درب بی سقف و دیوار بایستم، گاهی سیگاری بگیرانم و ر‍‍ویای باطل و بیهوده ی پریشانی گیسوان سیاه تو را مثل کتابی که تاکنون نخوانده ام (وهزاران بار است که خوانده ام.) ورق بزنم و آنقدر این خیال خام را بپرورانم تا گاهی به سرم بزند که کاملا پخته است و آنوقت است که در را میگشایم/میگشایی و من عمق پوچ بودن هیچ انگاری هایم را در امتداد جای خالی سایه ات روی زمین میبینم و تصویرت (تصویری که هیچگاه ندیدم.) به ناگهان در غبارهای برخاسته در دوردست مستحیل میشود. ای ایستاده در ناکجاترین گوشه های مدور رویاهایم، من همیشه پشت این درب، که همیشه بر روی یک پاشنه اش میچرخد، به انتظار بودن نبودن هایت خواهم ایستاد.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 823
|
امتیاز مطلب : 125
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 21 / 4 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدنارگیل نارگیلیان

I want to sleep to forget


فقط تو فکر این عشقم / تو فکر بودن باهم / محاله پیش من باشی / برم سرگرم کاری شم


آهنگ "خداحافظ قهرمان" از فیلم زیبای "قهرمان" با بازی جت لی. از لینک زیر دانلود کنید:

Farewell Hero


 

دلم میخواد بخوابم تا یادم بره! بخوابم تا گذشته ها رو پاک کنم ... عوض کنم... تو رو دوباره داشته باشم ...میخوام بخوابم تا توی خوابم یک عالمه فشنگ داشته باشم و مجوز کشتن هرکی رو که دلم خواست ... از همه اینا که بگذریم بیشتر از هر چیزی تو رو میخوام!

دانلود کنید:

Max Payne 2 Title Theme By: Kärtsy Hatakka, Kimmo Kajasto Performed by: FILMharmonic orchestra of prague



:: بازدید از این مطلب : 978
|
امتیاز مطلب : 130
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 13 / 3 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدنارگیل نارگیلیان

سلام
من تازه با پدیده ی ادبی پست مدرن آشنایی اندکی پیداکرده بودم (البته الآن هم نمیگویم که آشناییم نسبت به آن زمان بیشتر شده است.
) که از طریقی که الآن درخاطرم نیست به وب نوشت جدید خانم اختصاری رهنمون شدم. ایشان درآن موقع درپایان مطلب مفصلشان غزل پست مدرن بسیار زیبایی نوشته بودند که من واقعا از خواندن آن لذت بردم و از آن پس بود که وبلاگ سایر پست مدرنیست ها سرک میکشیدم یا کتاب هایشان را دانلود میکردم. ولی یک چیزی گریبان من را رها نمیکرد و آن همان غزل زیبا بود که با کلیک کردن در اینجا  آن را در انتهای مطلب ایشان تحت عنوان "ماه پشت ابربود" خواهید یافت. مطلع آن اینچنین است:

دهان واشده ی ماهی
که گیرکرده به قلاب و ...

ازخانم اختصاری تشکرمیکنم بابت این که زحمت کشیدند ودروبلاگ قبلی ام آن را به عنوان یک یادگاری به یادماندنی یادداشت نمودند ...

چندی پیش دوست وبلاگی خوب و خوش بیانم میم میم نهفته درخصوص رویای زیبایش مبنی بر رویش گیاه افتابگردان از دهان دوست مهربانش نوشته بود که آن هم مثل آن غزل بسیار برای من گیرایی داشت. چه خوب بود آدمها میتوانستند درمعده شان گیاه بکارند و آن گیاه از دهانشان سبز شود. البته من به شخصه دوست دارم گیاهان دیگری غیراز افتابگردان ازدهانم برویند. مثلا بوته ی توت فرنگی یا درختچه ی آلوبالو یا تمشک یا حتی گیاه گرمک!

آنچه در ادامه ی مطلب خواهید خواند برداشت آزاد و تصویرذهنی من ازدومقوله ی فوق الذکر بود و میدانید که تصاویرذهنی لزوما واقعی و قابل باور نیستند. قسمتهایی که درابتدای هربند با رنگ سبزنوشته شده بخشهایی از غزل است که مستقیما نقل قول نموده ام. لطفا مرا از بررسی و نظرخود بهره مند سازید.

 



:: برچسب‌ها: پرنده , اختصاری , نهفته , آفتابگردان , خورشید , ماهی , قزل آلا , صندلی لهستانی , لیوان , هواکش , قلب , گیاه , جیک جیک ,
:: بازدید از این مطلب : 1290
|
امتیاز مطلب : 145
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : 11 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدنارگیل نارگیلیان

"من و تو" * بارهادراین خصوص صحبت کردیم که باید دست ازحسادت ورزیدن به "خوابهای طلایی" ** من برداری. این خوابها تنها اندوخته های پرارزشی هستند که من پس از این همه سال، گل یا پوچ عشق باتو بازی کردن وهرروزبازگرداندن توبه دماغ فیلی که ازآن میفتادی وشریک شدن درتنهایی هایم باخودم، جمع آوری کرده ام. خودت را به سختی نینداز! با گفتن اینکه خوابهایم طلایی نیستند وآنهارا آب طلا داده اند نمیتوانی مرامأیوس کنی! اصیل وزرین بودن خوابهایم راتمام زرگری های برهنه ی نگاهت تاییدکرده اند.
آیا توفکر میکنی میخواهم آنهاراباکسی دیگر شریک شوم که اینچنین حسادت میکنی؟! آخرازخودت نمیپرسی چه کسی غیرازخودم توانایی تحمل سنگینی این همه طلارابردوش خوددارد؟!نمیگویی اگرهرکسی غیرازخودم بخواهدآنهارادرکوچه و خیابان برگرده ی ضمیرناخودآگاهش جابجا کند پلیس بی مروت زندگی اورادستگیرمیکند؟! این فقط من هستم که میدانم رویاهای زرینم راچگونه ازچشمان رئالیست و بی مروت زندگانی پنهان سازم که آنهاراتوقیف نکند. تنهامن هستم که فتیله ی فانوس امیدراباآب طلای خیالم اندودمیکنم و میسوزانم. پرنورترمیسوزد! باور کن! وگرنه توکدام رئالیست خوشبختی رامیشناسی که هرروزصبح کهازبسترخواب برمیخیزد باشادمانی فریادبزند: "آآآآآه زندگی ... توچه همبسترخوبی هستی!" بیشتر ایشان دراین مواقع میگویند: "آآآه زندگی ... فقط یک ساعت ما را نکن!" بیشترشان همیشه باردارهمبستری های 24ساعته شان بازندگانی هستند. من ازمعدود "سورئالیست هایی هستم که زندگی برای جلوگیری ازبارداری اش همیشه بهانه ی می آورد که "عادت ماهیانه" است.


*: من و تو نام یک کانال تلویزیونی(ماهواره ای) ایرانی است. هه هه!

**: خوابهای طلایی نام یک آهنگ بسیارمعروف اجراشده توسط مرحوم جوادمعروفی است.

اگنس سیسیلیا در وبلاگش جوابیه ی جالبی بر این شکواییه ام نوشته که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.

http://agnes-cecilia.blogfa.com



:: برچسب‌ها: من وتو , جوادمعروفی , خوابهای طلایی , رئالیست , سورئالیست , زرگری , زرین , عادت ماهیانه ,
:: بازدید از این مطلب : 922
|
امتیاز مطلب : 147
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 8 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدنارگیل نارگیلیان

با سلام،

به اطلاه میرسانت وب نوشت سیدنا و نارگیلنا و حبیب قلوب عدونا، الکلک المقعر و القلک المحدب الشیخ الشیوخ حاج دکتر آقای سیدنارگیل نارگیلیان از این پس در این مکان چیز میکند! از همه هه دوستان قدیمی و جدید که زحمت کشیته و لینک بلاگفاهه مسدود شده هه گذشته را تصحیح میکنند تشکر میکنم. امیدوارم که دیگر شاهد چنین صحنه های آزاردهنده هه غیرفرهنگی و مبتذلی نباشیم. مطالب گذشته هه قبلی را علیرغم آنکه از آنها رونوشت برداری کردم ولی حال ندارم که دوباره آنها را در این مکان منتشر کنم. به طور کلی به قول دوست خوبم خانم زن ایرانی (موسس وب نوشت بغض هزارساله) این اتفاق فدای سر همه هه شما دوستان خوب و ارزشمندی که در این عمر کوتاه وبلاگ نویسی ام یافته ام ...

امضاء: سیدنارگیل نارگیلیان



:: بازدید از این مطلب : 882
|
امتیاز مطلب : 137
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 1 / 1 / 1385 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد